Document Type : Research Article
Authors
1 Assistant Professor of English Language and Literature, Department of English, Faculty of Letters and Foreign Languages, Arak University, Arak, Iran, https://orcid.org/0000-0003-4012-0093
2 MA Student of English Language and Literature, Arak University, Arak, Iran https://orcid.org/0000-0001-5497-4378
Abstract
The issue of “freedom” has been one of the core concepts in the history of literature and philosophy since classical times. This concept considerably contributes to the ongoing discussions of Iris Murdoch’s The Unicorn (first published in 1963). Unlike most of the previous studies of the novel, whose central focus is on the transcendent, moral, or biographical readings of the text, the present study draws on Gilles Deleuze’s Poststructuralist philosophy to address the immanent aspect of freedom, as the main thematic concept in the novel, as well as such related notions as power, love, desire, and becoming to determine the degrees of freedom achieved by the major characters, Hannah Crean-Smith and Effingham Cooper. The main objective of the study, therefore, is to see whether or not the two main characters can ultimately find proper lines of flight. The findings suggest that although Hannah is encoded and territorialized in the Gaze castle, she ultimately turns into a body without organs (BwO). However, Effingham fails to become an active body in his interaction with Hannah. While Hannah undergoes an absolute positive deterritorialization through her death, Effingham obtains only a relative negative deterritorialization because returning to the “real” life constantly threatens a body’s force and renders an absolute form of freedom impossible.
Keywords
Main Subjects
Article Title [Persian]
«بیرونجهیدن ماهی از آب»: خوانشی دولوزی از مفهوم آزادی در رمان تکشاخ اثر آیریس مرداک
Authors [Persian]
- دکتر محمد غفاری 1
- ملیکا رمزی 2
1 استادیار زبان و ادبیات انگلیسی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکدۀ ادبیات و زبان های خارجی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
2 دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، دانشگاه اراک، اراک، ایران
Abstract [Persian]
از دوران کلاسیک تا کنون، مسئلۀ آزادی یکی از مفهومهای اساسی در تاریخ ادبیات و فلسفه بوده است. این مفهوم همواره در بحثهای گوناگون دربارۀ رمان «تکشاخ» اثر آیریس مرداک (1963) مطرح بوده است. بر خلاف بسیاری از بررسیهای پیشین این رمان ــ که بر خوانشهای استعلایی، «اخلاقیاتی»، و زندگینامهای متمرکز بودهاند ــ پژوهش کیفیِ حاضر، با تکیه بر تفکر ژیل دولوز (1925-1995)، فیلسوف پساساختارنگرِ فرانسوی، از لحاظ «اخلاقی» جنبۀ درونذاتِ مفهوم آزادی را، که مضمون اصلی رمان است، وامیکاود. افزون بر آزادی، مفهومهای مرتبطی چون قدرت، عشق، تمنا، و شدن (= صَیرورت) نیز بررسی و میزان آزادی شخصیتهای اصلی رمان، هانا کریناسمیت و افینگم کوپر، تعیین میشوند. هدف اصلی این پژوهش یافتن پاسخ این پرسش است که آیا این دو شخصیت، در نهایت، گریزگاهی برای نیل به قلمروزداییِ مطلق مییابند یا خیر. یافتههای پژوهش نشان میدهند که هانا در قلعۀ گِیز رمزگذاری و قلمروگذاری شده است اما در نهایت بدنی بیاندام میشود. سپس، به این پرسش پرداخته میشود که آیا افینگم تا پایان روایت در اثر پیوند با هانا به بدنِ کنشگر تبدیل میشود یا نه. سرانجام، پژوهش حاضر نتیجه میگیرد که مرگ هانا به قلمروزداییِ مطلقِ مثبت او منجر میشود، حال آنکه افینگم قلمروزدایی نسبیِ منفی را تجربه میکند، زیرا بازگشت به زندگیِ «واقعی» مدام نیروی «بدن» را تهدید و آزادی مطلق را ناممکن میسازد.
Keywords [Persian]
- آزادی
- نقد دولوزی
- «تکشاخ»
- بدن بیاندام
- قلمروزدایی
- اخلاق