نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری زبان و ادبیات انگلیسی, دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
2 استادیار گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
3 دانشیارزبان و ادبیات انگلیسی، گروه زبان و ادبیات انگلیسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، تبریز، ایران
چکیده
دوره انتقالی بریتانیا در دهه 1970 که در رمان مارگارت درابل، «عصر یخبندان» (1977)، به تصویر کشیده میشود، زمینه را برای بحث نظری مقاله حاضر فراهم میکند که بر اساس بینشهای جورجیو آگامبن است. این تحقیق، نحوه تفسیر درابل از موضوعات سیاسی-اجتماعی غالب در دهه 1970 و نحوه تاثیرگذاری این موضوعات بر او را بررسی خواهد کرد. همچنین با در نظر گرفتن شخصیتهای طرد شده در رمان، بینشهای زیستسیاسی آگامبن بررسی میشود تا روشن سازد این بینشها چگونه میتوانند به درک جنبه تاریک حاکمیت و توانایی تبدیل دموکراسی به حاکمیتهای توتالیتر نائل شوند. این مقاله، با در نظر گرفتن بیثباتی موقعیتهای عاطفی، سیاسی و هستیشناختی «عشق»، «هومو ساسر» و «زندگی برهنه» که توسط حاکمیت به انسان اختصاص داده شده است، نگاه متفاوتی از دیدگاه درابل درباره عشق و مشکلات اجتماعی-سیاسی ارائه میکند. مقاله همچنین از طریق ویژگیهای چشمگیر گفتمان آگامبن، به بررسی زندگی برهنه میپردازد و آن را به مفاهیمی چون ابزارگرایی، کار، بردهداری و زندگی پیوند میدهد و اساسا نوعی خودآگاهی در نگاه سیاسی را ارائه میدهد و به بررسی برخی پتانسیلهایی میپردازد که ممکن است به افراد کمک کند تا از بنبستهای غالب دوران دور شوند. تحقیق در نهایت نشان میدهد که این پتانسیلها، که به گفته آگامبن ممکن است به شکلی از زندگی منجر شود که زندگی شاد نامیده میشود، به طرد و خلأ معنوی افراد منتهی میشود.
کلیدواژهها
موضوعات