دکتر احسان نمازیان دوست؛ دکتر طاهره حیدرنژاد؛ دکتر افشین رضایی
چکیده
سلامت روان مربیان به یک موضوع بسیار مهم برای مطالعه تبدیل شده است. با این حال، به تأثیر خودکارآمدی (S-E)، تنظیم هیجان(ER)، آموزش بازتابی (RT) و ذهنآگاهی در تدریس (MT) به عنوان میانجی ترجیحات سبک تدریس معلم (TS) توجه کافی نشده است. برای پر کردن این دانش، این مطالعه مدلی را پیشنهاد میکند که تعامل بین S-E، ER، RT و MT را نشان میدهد. پرسشنامه ...
بیشتر
سلامت روان مربیان به یک موضوع بسیار مهم برای مطالعه تبدیل شده است. با این حال، به تأثیر خودکارآمدی (S-E)، تنظیم هیجان(ER)، آموزش بازتابی (RT) و ذهنآگاهی در تدریس (MT) به عنوان میانجی ترجیحات سبک تدریس معلم (TS) توجه کافی نشده است. برای پر کردن این دانش، این مطالعه مدلی را پیشنهاد میکند که تعامل بین S-E، ER، RT و MT را نشان میدهد. پرسشنامه سبک تدریس (TSI)، مقیاس حس اثربخشی معلم (TSES)، پرسشنامه تنظیم هیجان معلم زبان(LTERI)، پرسشنامه بازتابی معلم زبان انگلیسی (LTRI) و مقیاس ذهنآگاهی در تدریس (MTS) به 492 معلم زبان انگلیسی برای جمع آوری داده های مرتبط بر اساس نتایج تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و مدلسازی معادلات ساختاری(SEM)، معلمان زبان انگلیسی که به سبکهای تدریس دانشآموز محور علاقه داشتند، غلظت بالایی ازS-E، ER، RT و MT را نشان دادند. در مقابل، معلمان زبان انگلیسی که از روشهای آموزشی استفاده میکردند که بر معلم متمرکز بود، قادر به مدیریت مؤثرS-E، ER، RT و MT خود نبودند. برای افزایش درک همبستگی بین تعاملاتS-E، ER، RT، MT و TS، و همچنین پتانسیل برای به دست آوردن نتایج آموزشی مثبت برای زبان آموزانEFL، این مطالعه با ارائه مفاهیم و جهت گیری های آینده برای سهامداران مربوط به پایان می رسد.
ساناز صابر مقدم رودسری؛ دکتر بهروز عزبدفتری؛ دکتر زهره سیفوری
چکیده
یک موضوع بحث برانگیز در آموزش زبان این است که تا چه حد درگیر کردن زبان آموزان در فرآیند یادگیری ممکن است جنبه های مختلف نوشتن زبان آموزان را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از روبریک های ارزشیابی به عنوان ابزارهای خودارزیابی بر ویژگی های نوشتاری زبان آموزان پیشرفته زبان انگلیسی انجام شد. پژوهش حاضر تأثیر تعاملی ...
بیشتر
یک موضوع بحث برانگیز در آموزش زبان این است که تا چه حد درگیر کردن زبان آموزان در فرآیند یادگیری ممکن است جنبه های مختلف نوشتن زبان آموزان را افزایش دهد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر استفاده از روبریک های ارزشیابی به عنوان ابزارهای خودارزیابی بر ویژگی های نوشتاری زبان آموزان پیشرفته زبان انگلیسی انجام شد. پژوهش حاضر تأثیر تعاملی خودارزیابی مبتنی بر معیارها و نوع تکلیف را بر صحت دستوری، منابع واژگانی و انسجام بررسی کرد. شرکتکنندگان شامل 60 زبانآموز پیشرفته زبان انگلیسی بودند که در دو گروه آزمایشی (هر کدام 30 زبانآموز مرد و زن) توزیع شدند. ابزارها دو تکلیف نوشتاری پیشآزمون و پسآزمون بودند که بر اساس روبریکهای IDP ارزیابی منابع واژگانی، پاسخ تکلیف، دامنه و صحت دستوری و انسجام ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آنکووای دو طرفه استفاده شد. یافتهها نشان داد که نوشتار دقیقتر و منسجمتر گروه خودارزیابی با معیارها در مقایسه با گروه معلم-ارزیابی بدون تفاوت معنادار در منابع واژگانی. علاوه بر این، یافته ها نشان داد که شرکت کنندگان در انجام وظایف مشترک به طور قابل توجهی بهتر از وظایف مستقل عمل کردند. با این حال، انواع تکلیف و ارزیابی هیچ اثر تعاملی قابل توجهی بر ویژگیهای نوشتاری مورد نظر ندارند. یافتهها بر مزایای عملی خودارزیابی مبتنی بر معیارها و وظایف مشترک در ارتقای صحت دستوری و انسجام نوشتاری زبانآموزان پیشرفته زبان انگلیسی تأکید میکنند. پیامدها مورد بحث قرار خواهند گرفت.
پروفسور جیمز پی لنتولف
چکیده
خرسندم که این فرصت به من داده شد تا نظرات خود را در مورد مقالات ارائه شده در شماره ویژه «مجلۀ زبانشناسی کاربردی و ادبیات کاربردی» با موضوعی که من تحقیق «پیشپارادایم» مینامم، ارائه دهم. این مفهوم را از کوهن (2012) وام گرفتهام، که به اعتقاد من وضعیت فعلی در حوزۀ فراگیری زبان دوم را به درستی توصیف میکند. مقالات ارائه ...
بیشتر
خرسندم که این فرصت به من داده شد تا نظرات خود را در مورد مقالات ارائه شده در شماره ویژه «مجلۀ زبانشناسی کاربردی و ادبیات کاربردی» با موضوعی که من تحقیق «پیشپارادایم» مینامم، ارائه دهم. این مفهوم را از کوهن (2012) وام گرفتهام، که به اعتقاد من وضعیت فعلی در حوزۀ فراگیری زبان دوم را به درستی توصیف میکند. مقالات ارائه شده در این ویژهنامه به مقایسۀ جنبههای مختلف نظریۀ فرهنگی-اجتماعی با چارچوبها و رویکردهای دیگر فراگیری زبان دوم پرداختهاند. یکی از جنبههای جذاب این شماره این است که هر یک از مقالات ارائه شده از دیدگاه متفاوتی بهره جستهاند. در نوشتۀ حاضر هر یک از مقالات بطور جداگانه مورد نقد و بررسی قرار گرفتهاند. در برخی موارد، استدلال نویسندگان بسط داده شده و در موارد دیگر، استدلالهای آنها مورد نقد قرار گرفتهاند که هدف از آن ترغیب نویسندگان به تفکر عمیقتر پیرامون پیشنهاد(های) خود و احیاناً دستیابی به بینش نظری جدید است. برای سهولت کار، هفت مقاله ارائه شده، در قالب یک دستهبندی منسجم تقسیمبندی شدهاند. معیار مورد استفاده در این دسته بندی رویکرد غالب مقاله در پرداختن به هر یک از جنبههای نظری، تجربی و یا عملی بوده است.
دکتر مایکل دی آموری؛ دکتر ماریانا لیما بکر
چکیده
تحقیقات در مورد انگیزه در یادگیری زبان دوم در چند دهه گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. در گرایش اخیر به مطالعۀ زمینههای اجتماعی انگیزش و نقش فرآیندهای اجتماعی در شکلدهی انگیزش فرد، نقش نظریه اجتماعی-فرهنگی (SCT) و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا (CDST) بسیار برجسته بوده است. اگرچه محققان تلاش کردهاند نظریه اجتماعی-فرهنگی و نظریه پیچیدگی ...
بیشتر
تحقیقات در مورد انگیزه در یادگیری زبان دوم در چند دهه گذشته پیشرفت چشمگیری داشته است. در گرایش اخیر به مطالعۀ زمینههای اجتماعی انگیزش و نقش فرآیندهای اجتماعی در شکلدهی انگیزش فرد، نقش نظریه اجتماعی-فرهنگی (SCT) و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا (CDST) بسیار برجسته بوده است. اگرچه محققان تلاش کردهاند نظریه اجتماعی-فرهنگی و نظریه پیچیدگی / سیستمهای پویا را با هم ترکیب کنند، حوزۀ زبانشناسی کاربردی شاهد بحثهای مداومی در مورد سازگاری کلی این دو نظریه بوده است. مقالۀ حاضر شامل مرور انتقادی و بررسی نظری پیرامون رویکردهای متفاوت نظریۀ فرهنگی-اجتماعی، با تمرکز بر نظریه فعالیت (AT)، و نظریۀ پیچیدگی / سیستمهای پویا، با تمرکز بر سیستم خود انگیزشی زبان دوم، در خصوص انگیزش در زبان دوم است. در اینجا استدلال میشود که دو نظریه به طور سطحی سازگار هستند، زیرا که در هر دو نظریه، انگیزش زبان دوم را با ماهیتی پویا، پیچیده و ناشی از تعاملات بین افراد و محیط هایشان نشان میدهند. با این حال، بررسی عمیقتر موضوع حاکی از تفاوتهای اساسی نه تنها در زمینه انگیزش زبان دوم، بلکه در مفاهیم اساسی حاکم بر دو نظریۀ پژوهشی است. در نهایت، با توسل به دیدگاه فرهنگی-اجتماعی، ضمن نقد نظریۀ پیچیدگی / سیستمهای پویا، چنین استدلال میشود که دو نظریۀ مورد بررسی در این تحقیق نه تنها از حیث رویکرشان به مقولۀ انگیزش در زبان دوم بلکه به طور عام تناسبی با یکدیگر ندارند.
الیزابت کیسلینگ
چکیده
آموزش زبان مبتنی بر مفهوم (C-BLI) ریشه در نظریه یادگیری اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی (SCT) دارد و بر اساس آموزش نظری سیستمی مدلسازی شده است. مطالعات بر روی آموزش زبان مبتنی بر مفهوم حاکی از اثرات آموزشی مثبتی مانند افزایش آگاهی مفهومی و تسلط بر انواع مفاهیم هدف در زبان های مختلف، از جمله نگره در زبان اسپانیایی است. با هدف یافتن شواهدی ...
بیشتر
آموزش زبان مبتنی بر مفهوم (C-BLI) ریشه در نظریه یادگیری اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی (SCT) دارد و بر اساس آموزش نظری سیستمی مدلسازی شده است. مطالعات بر روی آموزش زبان مبتنی بر مفهوم حاکی از اثرات آموزشی مثبتی مانند افزایش آگاهی مفهومی و تسلط بر انواع مفاهیم هدف در زبان های مختلف، از جمله نگره در زبان اسپانیایی است. با هدف یافتن شواهدی در این زمینه، در تحقیق حاضر زبانآموزان مبتدی زبان اسپانیایی (تعداد 26 نفر) با مفهوم نگرۀ دیدگاه به عنوان یک مفهوم دستوری مربوط به بیکرانگی آموزش داده شدند. همچنین توانایی فراگیران برای ایجاد ارتباطهای غیرمعمول بین ریختشناسی تقدم-ناکامل و مقولههای نگره واژگانی بطور مستقیم مورد سنجش قرار گرفت. این نوع از یادگیری بیشتر مورد علاقۀ محققانی است که عمدتاً قائل به دیدگاههای نظری معناشناختی خارج از حوزۀ نظریه یادگیری اجتماعی-فرهنگی همچون «فرضیه نگره» (AH) هستند. مقایسه دادههای پیکره (75 = n) نشان داد که زبانآموزان آموزش دیده بر اساس آموزش زبان مبتنی بر مفهوم بر خلاف انتظار توانستند مفاهیم دستوری پیش سویگی و ناکاملی را بیشتر شبیه کاربران پیشرفته زبان اسپانیایی استفاده کنند تا زبان آموزان مبتدی. نتایج نشان میدهد که آموزش زبان مبتنی بر مفهوم موجب تسهیل یادگیری آن بخش از مفهوم نگره میگردد که در تفکیک نگرۀ دیدگاه و نگرۀ واژگانی کاربرد دارد. چنین برداشت میشود که تلفیق آموزش زبان مبتنی بر مفهوم و سایر رویکردهایی که ریشه در نظریۀ اجتماعی-فرهنگی دارند، با روشهای نوین یادگیری موجب غنای این نظریه و در نتیجه جلب علاقۀ محققان خارج از نظریه فرهنگی-اجتماعی شود. همچنین استدلال میشود که تحقیقات پیرامون فرضیۀ نگره را میتوان با در نظر گرفتن دادههایی که اثرات رویکردهای آموزشی خاص را روشن میکند، غنیتر نمود.
دکتر بنجامین وایت؛ دکتر کیوکو ماسودا
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد علاقهمندی فزایندهای به تلفیق نظریه اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی با زبانشناسی شناختی برای تحقیق در مورد آموزش زبان دوم بودهایم. مقاله حاضر با بررسی امکان سازگاری دو جهتگیری نظری ادعا دارد که برخی مفروضات کلیدی در زبانشناسی شناختی به خوبی با نظریه اجتماعی-فرهنگی همسو هستند. نکته حائز اهمیت این است که هر ...
بیشتر
در سالهای اخیر، شاهد علاقهمندی فزایندهای به تلفیق نظریه اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی با زبانشناسی شناختی برای تحقیق در مورد آموزش زبان دوم بودهایم. مقاله حاضر با بررسی امکان سازگاری دو جهتگیری نظری ادعا دارد که برخی مفروضات کلیدی در زبانشناسی شناختی به خوبی با نظریه اجتماعی-فرهنگی همسو هستند. نکته حائز اهمیت این است که هر دو نظریه مواضع مشابهی پیرامون رابطه بین زبان و شناخت و نیز تأثیرات فرهنگ و دنیای فیزیکی بیرونی بر زبان دارند. اختلاف احتمالی بین دو نظریه به نحوۀ کاربرد آنها در آموزش زبان دوم و روش تحقیق در کلاسهای زبان دوم مربوط است. به منظور بررسی نحوۀ ادغام نظریه اجتماعی-فرهنگی و زبان شناسی شناختی در آموزش زبان دوم، ما شش مطالعه تجربی اخیر مرتبط با هر دو نظریه را مرور میکنیم که همگی به آموزش دستور زبان و واژگان در چهار زبان مختلف پرداختهاند. تلاش میشود ضمن شناسایی مضامین مشترک، چالشهای تحقیقات آتی در این زمینه خاطرنشان گردند. در نهایت، توصیههایی را برای ادغام تئوری اجتماعی-فرهنگی و زبان شناسی شناختی به منظور آموزش زبان دوم ارائه می کنیم.
دکتر سبینه سیکمان؛ دکتر جون پارکر وبستر
چکیده
این مقاله به بررسی زمینههای هستی شناختی، معرفتشناختی و روششناختی مفهوم پراکسیس در زمینه آموزش زبان بومی برای حفظ و احیای آن میپردازد. ما با ارائۀ یک قرائت انکساری (باراد، 2007) از نظریه فعالیت تاریخی فرهنگی (ویگوتسکی، 1978؛ انگستروم، 2001) و اقدام پژوهی مشارکتی معلمان (کمیس و مک تاگرت 2005؛ سیکمان و همکاران، 2019) و آموزش چندسوادی ...
بیشتر
این مقاله به بررسی زمینههای هستی شناختی، معرفتشناختی و روششناختی مفهوم پراکسیس در زمینه آموزش زبان بومی برای حفظ و احیای آن میپردازد. ما با ارائۀ یک قرائت انکساری (باراد، 2007) از نظریه فعالیت تاریخی فرهنگی (ویگوتسکی، 1978؛ انگستروم، 2001) و اقدام پژوهی مشارکتی معلمان (کمیس و مک تاگرت 2005؛ سیکمان و همکاران، 2019) و آموزش چندسوادی (کازدن و همکاران، 1996؛ کوپ و کلانزیس، 2009) تلاش میکنیم به بینشهای جدیدی در مورد قیاس پذیری مفروضات هستی شناختی و زیربنای معرفت شناختی این نظریه ها دست یابیم. در ابتدا زمینه های تحقیق حاضر در جوامع آموزشی بومی ارائه می گردد. در مرحله بعد، ضمن توضیح روششناسی انکساری باراد، سه فرضیه مورد بحث و بررسی قرار میگیرد: 1) درهم تنیدگی مبانی وجود-معرفت و عمل یعنی عمل در مقابل پراکسیس، 2) تقویت عاملیت معلم از طریق چرخه های روش تحقیق مارپیچی و رفت و برگشتی معمول در اقدام پژوهی مشارکتی معلمان، و بالاخره 3) ضرورت شناخت تنش ها و تضادها برای تسهیل عمل دگرگونی پذیر پراکسیس. نتیجه گیری ما درهم تنیدگی نظریه-عمل را از دیدگاه پراکسیس که در درون کنش نهفته است، توضیح میدهد. پیشنهاد ما این است که استفاده از روش انکساری در قرائت نظریه ها از طریق یکدیگر و نه در مقابل یکدیگر، موجب نمایان شدن برداشت های درون-نظریه ای میگردد که میتواند جایگزینی برای بحث در مورد این نظریه ها در قالب بده بستان بین مفاهیم نظری باشد.
دکتر نوریا بلستروس سوریا؛ دکتر آدام ون کمپرنول
چکیده
با وجود اینکه "برنامه ریزی پیش از اجرای تکلیف" به طور گسترده در تحقیقات آموزش زبان تکلیف-محور مورد مطالعه قرار گرفته است، تعداد محدودی از مطالعات تا به امروز این پدیده را از دیدگاه نظریه اجتماعی-فرهنگی بررسی کرده اند. مقاله حاضر گزارشی از اجرای برنامه ریزی پیش از اجرای تکلیف از منظر دیدگاه "گروه بمثابه جمع" منتسب به ویگوتسکی است ...
بیشتر
با وجود اینکه "برنامه ریزی پیش از اجرای تکلیف" به طور گسترده در تحقیقات آموزش زبان تکلیف-محور مورد مطالعه قرار گرفته است، تعداد محدودی از مطالعات تا به امروز این پدیده را از دیدگاه نظریه اجتماعی-فرهنگی بررسی کرده اند. مقاله حاضر گزارشی از اجرای برنامه ریزی پیش از اجرای تکلیف از منظر دیدگاه "گروه بمثابه جمع" منتسب به ویگوتسکی است که با تمرکز بر نقش میانجیگری این نوع برنامه ریزی در حین اجرای تکالیف موسوم به سناریو تعامل استراتژیک پویا (DSIS) و در کلاس درس سطح پایۀ زبان اسپانیایی دانشجویان آمریکایی ترم اولی اجرا شده است. تکالیف معروف به سناریو تعامل استراتژیک پویا شامل برنامهریزی قبل از اجرای تکلیف، اجرای تکلیف توسط گروههای کوچک در جلوی کلاس، و جلسات بررسی متعاقب تکلیف است که در آن نظرات همتایان و معلمان بلافاصله پیش رو گذاشته میشود. با تکیه بر روش تجزیه و تحلیل ژنتیکی ویگوتسکی (1978)، ابتدا نشان میدهیم که چگونه "تخصیص نوبت" به عنوان یک موضوع یادگیری در طول اولین جلسه توجیهی پدیدار میشود که به نظر میرسد نتیجه برنامهریزی قبل از تکلیف و مشاهدات دانشآموزان پس از اجرای اولین گروه بوده باشد. در ادامه، از طریق تجزیه و تحلیل برنامهریزی تکالیف و بررسی نحوۀ چارچوببندی و مدلسازی بازخورد مناسب توسط معلم، به توضیح چگونگی زایش مشاهدات توجیهی میپردازیم با این باور که میتوان سوگیری زبان آموز میانجیگری شده به سمت تخصیص نوبت را یک آموختنی مرتبط تلقی نمود. در پایان، به بحث در مورد نتایج تحقیق، کاربردهای پژوهشی و آموزشی آنها و پیشنهاداتی در زمینۀ تحقیقات آموزش-محور پیرامون توسعۀ مهارت گفتاری در زبان دوم میپردازیم.
دکتر انریکو گراتزی
چکیده
تمرکز اصلی این مقاله بر روی موضوع بحث برانگیز ادغام زبان انگلیسی به عنوان زبان ارتباطی مشترک (ELF) در آموزش زبان انگلیسی (ELT) است. ماهیت متکثر انگلیسی به عنوان یک زبان بینالمللی در عصر جهانیسازی به طوری خاص مسألۀ پرسابقۀ بومی بودن زبان انگلیسی را در کلاس درس انگلیسی به چالش کشیده است. با این وجود، علیرغم پیشینۀ آکادمیک گسترده در ...
بیشتر
تمرکز اصلی این مقاله بر روی موضوع بحث برانگیز ادغام زبان انگلیسی به عنوان زبان ارتباطی مشترک (ELF) در آموزش زبان انگلیسی (ELT) است. ماهیت متکثر انگلیسی به عنوان یک زبان بینالمللی در عصر جهانیسازی به طوری خاص مسألۀ پرسابقۀ بومی بودن زبان انگلیسی را در کلاس درس انگلیسی به چالش کشیده است. با این وجود، علیرغم پیشینۀ آکادمیک گسترده در زمینه تحقیقات انگلیسی به عنوان زبان ارتباطی مشترک، به نظر میرسد که جای یک رویکرد آموزشی متعادل از سوی محققان کاربردی انگلیسی به عنوان زبان ارتباطی مشترک هنوز خالی است. بنابراین، هدف مطالعه حاضر نشان دادن این است که چگونه نظریه اجتماعی-فرهنگی ویگوتسکی (SCT) و نظریۀ آموزش نظری سیستمی گالپرین(STI) که رویکرد آموزشی زبان دوم تحت عنوان «آموزش زبان مبتنی بر مفهوم» بر اساس این نظریه ارائه شده، میتواند چارچوب علمی مناسبی را در جهت پرکردن شکاف بین برنامه درسی اصلی زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی (EFL) که بر اساس مدل استاندارد انگلیسی زبان مادری است، از یک سو و شیوۀ نوظهور استفاده از انگلیسی به عنوان زبان مشترک ارتباطی که حاصل تماس زبان مادری زبانآموزان با زبان انگلیسی است از سوی دیگر پر نماید. در نتیجه، این تحقیق قصد دارد یک رویکرد یکپارچه برای آموزش زبان انگلیسی ارائه دهد که ترکیبی از ELF، SCT و C-BLI است. انتظار میرود چنین رویکردی بتواند یک چارچوب مفهومی و جهت گیری نظری جدیدی در اختیار مدرسان زبان انگلیسی قرار دهد تا بواسطۀ آن بتوانند تغییر پارادایم مورد نظر اکثر محققا ELF را در کلاسهای آموزش زبان انگلیسی پیاده کنند.
دکتر الساندرو روسبرو؛ دکتر جنیفر ویمر
چکیده
مقاله حاضر به غیرقابل مقایسه بودن نظریه فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی (SCT) با برنامه های درسی آموزشی محبوب K-12 می پردازد که ادعا دارد در عمل به این نظریه پایبند است. (مک لئود، 2019). در این مقاله در مورد برنامههای درسی، مدلها و نظریههای اجتماعی معروف در رابطه با یادگیری زبان دوم بحث میکنیم. مثالهای منتخب برای مقایسههای قابل قیاس/غیرقابل ...
بیشتر
مقاله حاضر به غیرقابل مقایسه بودن نظریه فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی (SCT) با برنامه های درسی آموزشی محبوب K-12 می پردازد که ادعا دارد در عمل به این نظریه پایبند است. (مک لئود، 2019). در این مقاله در مورد برنامههای درسی، مدلها و نظریههای اجتماعی معروف در رابطه با یادگیری زبان دوم بحث میکنیم. مثالهای منتخب برای مقایسههای قابل قیاس/غیرقابل قیاس برگرفته از برنامههای درسی پیش دبستانی، ابتدایی، متوسطه، و متون روانشناسیتربیتی هستند که همگی در درجه اول به عنوان آمادگی آموزشی برای معلمان پیش از خدمت استفاده میشوند. در عملیاتی کردن این مقایسهها برای قیاسپذیری/قیاس ناپذیری، ما استدلال میکنیم که توضیحات ویگوتسکی در مورد وحدت فکر و زبان، نزدیکترین حیطۀ رشد، ابزار میانجی برای یادگیری و توسعه، و چارچوب فراگیر او در مورد پرژیوانی و آگاهی در این متون و برنامه های درسی، به ویژه برای زبان آموزان زبان دوم که همواره در حوزۀ آموزش مهجور واقع شدهاند، به خوبی توسط این افراد مورد توجه قرار نگرفته است. نتیجهگیری کاربردی این بحث شامل استدلالهایی برای پیادهسازی کاملتر نظریه فرهنگی اجتماعی ویگوتسکی به جای راهبردهای سادهانگارانۀ چرخش اجتماعی و فراخوانی برای حمایت از دانشآموزان اقلیت زبان است.
دکتر ساسان بالغی زاده؛ حمیدرضا ذاکروفایی
چکیده
با توجه به بحثهای طولانی در مورد استفاده از زبان اول در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، نقش سطح زبان فراگیران ایرانی در دیدگاه آنها نسبت به استفاده از زبان اول را مورد بررسی قرار داد. پرسشنامهای که در ابتدا توسط شفلر و همکاران (2016) طراحی شده بود، بعد از ویرایش در بین 180 زبانآموز سطح مقدماتی، ...
بیشتر
با توجه به بحثهای طولانی در مورد استفاده از زبان اول در آموزش و یادگیری زبان انگلیسی، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق ترکیبی، نقش سطح زبان فراگیران ایرانی در دیدگاه آنها نسبت به استفاده از زبان اول را مورد بررسی قرار داد. پرسشنامهای که در ابتدا توسط شفلر و همکاران (2016) طراحی شده بود، بعد از ویرایش در بین 180 زبانآموز سطح مقدماتی، متوسط، و پیشرفته در چهار آموزشگاه زبان واقع در کرج، ایران به طور متوازن توزیع شد. مصاحبههای نیمه ساختاریافته با 18 شرکتکننده از 3 سطح مختلف برگزار شد. اطلاعات کمی توسط نرم افزار اسپیاساس تحلیل شد. مصاحبهها مورد تحلیل محتوایی قرار گرفتند. در مجموع نتایج نشان داد که سطح زبان فراگیران به طور قابل ملاحظهای روی نظرات آنها تاثیر میگذارد. زبانآموزان مقدماتی سرسختترین حامیان استفاده از زبان اول در کلاس بودند و هر چه سطح زبان آنها افزایش پیدا میکرد ترجیح میدادند از زبان اول کمتر استفاده شود. اطلاعات کمی نشان داد که برخلاف فراگیران سطح متوسط و پیشرفته، اکثر فراگیران سطح مقدماتی موافق استفاده از زبان اول بودند. همچنین مشخص شد که در حالی که فراگیران مقدماتی بیش از همه با استفاده از زبان اول برای دستور زبان موافق بودند، فراگیران سطح متوسط و پیشرفته بیش از همه موافق استفاده از زبان اول برای لغت بودند؛ نتایج این مطالعه میتواند به معلمان زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی یا زبان دوم و همچنین تصمیمگیران کمک کند تا نظرات زبانآموزان را بشنوند و تصمیم بگیرند در چه زمان و چه سطحی استفاده یا محدود کردن زبان اول مناسب است.
مولود کشیری؛ دکتر محبوبه تقی زاده
چکیده
این مطالعه با هدف تعیین سبکها و استراتژیهای استفاده شده توسط دانشجویان کارشناسی ارشد رشته آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی انجام شد. این مطالعه همچنین رابطه بین سبکهای یادگیری، استراتژیهای یادگیری و پیشرفت یادگیری دانشجویان را بررسی کرد. شرکتکنندگان در این مطالعه87 دانشجوی کارشناسی ارشد آنلاین در دانشگاه علم و صنعت ...
بیشتر
این مطالعه با هدف تعیین سبکها و استراتژیهای استفاده شده توسط دانشجویان کارشناسی ارشد رشته آموزش انگلیسی به عنوان زبان خارجی انجام شد. این مطالعه همچنین رابطه بین سبکهای یادگیری، استراتژیهای یادگیری و پیشرفت یادگیری دانشجویان را بررسی کرد. شرکتکنندگان در این مطالعه87 دانشجوی کارشناسی ارشد آنلاین در دانشگاه علم و صنعت ایران بودند. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه نظرسنجی سبک یادگیری، پرسشنامه استراتژیهای یادگیری و میانگین نمرات دانشجویان تحصیلات تکمیلی بود. نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین سبک یادگیری مربوط به سبکهای سنتزی، مستقل از میدان، بستهگرا، تصادفی-شهودی و دیداری بوده است، در حالی که کمترین ترجیحات سبک مربوط به وابسته به میدان، شنیداری، لمسی/حرکتی و باز بوده است. بیشترین تمایل دانشجویان آنلاین مربوط به مدیریت احتمالات بوده است، در حالی که کمترین تمایل آنها مربوط به استفاده از حواس فیزیکی بوده است. با درنظرگرفتن استراتژی های یادگیری، استراتژیهای تعیین هدف بالاترین میانگین را کسب کردند، در حالی که استراتژی های وظیفه کمترین میانگین را به دست آوردند. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که افراد با موفقیت بالا بیشتر در سبکهای یادگیری دیداری، لمسی، فراگیر، بسته و باز گروهبندی میشوند. با این حال، از نظر استفاده از استراتژی یادگیری، تفاوتی بین دانشجویان با موفقیت بالا و پایین وجود نداشت. به مدرسان آنلاین توصیه میشود که به سبکها و استراتژیهای دانشجویان آنلاین توجه کنند و سعی کنند کتابها و روشهای مناسب را بر اساس سبکها و استراتژیهای آنان انتخاب کنند.
پریسا اطلاع؛ دکتر حسین سعدآبادی مطلق؛ دکتر سعید یزدانی
چکیده
باورهای آموزشی به عنوان یک مفهوم مهم در روانشناسی یکی از تأثیرگذارترین و تعیینکننده ترین عوامل در موفقیت فراگیران زبان انگلیسی است. اخیراً باورهای معلمان توجه بسیاری از محققین را در زمینه آموزش زبان انگلیسی به خود جلب کرده است. بنابراین مطالعه حاضر به بررسی باورهای آموزشی معلمان مبتدی غیربومی و میزان تغییر یا اصلاح باورهای ...
بیشتر
باورهای آموزشی به عنوان یک مفهوم مهم در روانشناسی یکی از تأثیرگذارترین و تعیینکننده ترین عوامل در موفقیت فراگیران زبان انگلیسی است. اخیراً باورهای معلمان توجه بسیاری از محققین را در زمینه آموزش زبان انگلیسی به خود جلب کرده است. بنابراین مطالعه حاضر به بررسی باورهای آموزشی معلمان مبتدی غیربومی و میزان تغییر یا اصلاح باورهای آموزشی آنها در سال اول تجربه تدریس در مقایسه با معلمان پیش از خدمت پرداخته است. داده های مورد نیاز از طریق پرسشنامه اعتقادی و مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شد. اگرچه نتایج پرسشنامه نشان داد که بین معلمان پیش از خدمت و مبتدی تفاوت آماری معنیداری وجود دارد، یافتههای دادههای کیفی نشان داد که اکثریت باورهای آموزشی اصلاح شده است. یافتهها حاکی از آن است که عوامل متعددی موجب اصلاح باورهای معلمان میشود. اهمیت نادیده گرفته شده نقش معلمان در توسعه محتوای درسی؛ فقدان شیوه های تدریس در برنامه های تربیت معلم؛ عوامل فرهنگی و زمینه ای و روش های ارزیابی از جمله مهمترین عوامل هستند.
دکتر سعید کریمی اقدم؛ دکتر پلونچوک وانپت
چکیده
با توجه به پیشینه ی نسبتاً کوتاه آموزش زبان انگلیسی در نروژ، مطالعۀ ماهیت، حیطه، هویت دانشگاهی، تعریف، موقعیت وعلت وجودی این رشته ضرورتی اجتناب ناپذیر است. مقالۀ حاضر در پی پاسخگویی به پرسشی ساده و در عین حال بنیادین در زمینۀ آموزش زبان انگلیسی است: آیا رشتۀ آموزش زبان انگلیسی ماهیتاً رشتۀ دانشگاهی مستقلی است و یا رشتۀ دانشگاهی ...
بیشتر
با توجه به پیشینه ی نسبتاً کوتاه آموزش زبان انگلیسی در نروژ، مطالعۀ ماهیت، حیطه، هویت دانشگاهی، تعریف، موقعیت وعلت وجودی این رشته ضرورتی اجتناب ناپذیر است. مقالۀ حاضر در پی پاسخگویی به پرسشی ساده و در عین حال بنیادین در زمینۀ آموزش زبان انگلیسی است: آیا رشتۀ آموزش زبان انگلیسی ماهیتاً رشتۀ دانشگاهی مستقلی است و یا رشتۀ دانشگاهی وابسته؟ استدلال ما این است که چنانچه آموزش زبان انگلیسی به دنبال تثبیت موقعیت خود به عنوان رشته ای مستقل و زایا است، لازم است به سه موضوع مرتبط بپردازد: اولاً، آموزش زبان انگلیسی باید مرزهای دانشی وقلمرو رشته ای خود را از سایر رشته های همجوار تغذیه کننده آن، مشخص نماید. ثانیاً، باید اصول هستی شناختی، بنیان های معرفت شناختی وابزارهای روش شناختی مورد استفاده در آموزش زبان انگلیسی که آن را از سایر رشته های مرتبط متمایز میسازد، به روشنی تبیین و تشریح گردند. ثالثاً، آموزش زبان انگلیسی باید قادر باشد با تمسک جستن به سرمایه ی فکری و یافته های علمی دیگر رشته ها، دانش جدید نظری و عملی منحصر به خود را تولید نماید. در این مقاله لزوم توجه بیش از پیش به تبیین و نظریه پردازی در زمینه ی آموزش زبان انگلیسی مورد تأکید قرار میگیرد.
دکتر فرهمن فرخی؛ لیلا محمد باقرب پروین
چکیده
تغییرات بنیادین و ایده های نوینی از طریق معرفی پسامتد و آموزش منتقدانه در حوزه آموزش زبان انگلیسی ایجاد گشته اند. پسامتد به عنوان جایگزینی برای متدها، در صدد دستیابی به اصول سه گانه اش بود: تخصیص، عملیت داشتن، و امکانپذیری. زیرشاخه معروف پسامتد، یعنی آموزش منتقدانه، در صدد قدرت بخشی به مدرسان و فراگیران، و ایجاد عدالت اجتماعی ...
بیشتر
تغییرات بنیادین و ایده های نوینی از طریق معرفی پسامتد و آموزش منتقدانه در حوزه آموزش زبان انگلیسی ایجاد گشته اند. پسامتد به عنوان جایگزینی برای متدها، در صدد دستیابی به اصول سه گانه اش بود: تخصیص، عملیت داشتن، و امکانپذیری. زیرشاخه معروف پسامتد، یعنی آموزش منتقدانه، در صدد قدرت بخشی به مدرسان و فراگیران، و ایجاد عدالت اجتماعی از طریق تعلیم و تربیت بود. برخلاف جنبه های نظری این جنبش ها، ابعاد عملی توجه لازم را دریافت ننموده اند، به خصوص در بافتهای شرقی. تحقیق کیفی حاضر به بررسی میزان پایبندی عملی مدرسان زبان انگلیسی به اصول این مفاهیم ذاتا" غربی در ایران پرداخت، نمونه ای از بافت شرقی دارای معیارهای اجتماعی، فرهنگی، و آموزشی مختص به خود. از روش های کیفی گردآوری اطلاعات جهت جمع آوری داده ها از مدرسان موردنظر استفاده گردید. تحلیل کیفی اطلاعات، این یافته ها را به دست داد که پسامتد و آموزش منتقدانه به میزان قابل توجهی توسط مدرسان ایرانی زبان انگلیسی در عمل پذیرفته شده اند، و اصول مربوط به آنها مشتاقانه مورد استفاده قرار میگیرند. کمرنگ شدن مرزهای فرهنگی از طریق ارتباط قدرتمند با جوامع غربی، دلیل اصلی چنین پذیرش قابل توجهی تصور گشت. بر خلاف انتظار، ضعف قابل توجه مدرسان ایرانی زبان انگلیسی در حیطه دانش نظری پسامتد و آموزش منتقدانه آشکار گشت. به بیان دیگر، اگرچه کمرنگ شدن مرزهای فرهنگی زمینه را برای تحقق عملی این مفاهیم فراهم نموده است، جهت بهره گیری بهینه از پسامتد و آموزش منتقدانه، رشد دانش نظری در این راستا نیازمند توجه لازم در دوره های تربیت مدرسان زبان انگلیسی در ایران میباشد.
محمد غفوری؛ دکتر عبدالرضا تحریری
چکیده
درک نقش احساسات مثبت و تاثیرشان بر موفقیت تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان از جمله مسائل حائز اهمیت تعلیم و تربیت است. بدین منظور، تحقیق پیش رو با تکیه بر اصول روانشناسی مثبت گرا و نظریه ی کنترل ارزش، سعی به تاباندن نور به سوی روابط میان سرسختی و ممارست آکادمیک زبان آموزان ایرانی داشت. از این جهت، 263 دانش آموز متوسطه اول ...
بیشتر
درک نقش احساسات مثبت و تاثیرشان بر موفقیت تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان از جمله مسائل حائز اهمیت تعلیم و تربیت است. بدین منظور، تحقیق پیش رو با تکیه بر اصول روانشناسی مثبت گرا و نظریه ی کنترل ارزش، سعی به تاباندن نور به سوی روابط میان سرسختی و ممارست آکادمیک زبان آموزان ایرانی داشت. از این جهت، 263 دانش آموز متوسطه اول در تحقیق حاضر شرکت کردند و به پرسشنامه های پژوهش پاسخ دادند. نتایج حاصل از همبستگی، رگرسیون و آنالیز واریانس چندگانه نشان داد که سرسختی و ممارست تحصیلی زبان آموزان با یکدیگر ارتباط قوی و معناداری دارند و همچنین، شواهد نشان داد که میزان سرسختی دانش آموزان مذکر و مونث با یکدیگر تفاوتهایی دارد. نتایج این تحقیق میتواند نویدبخش این مسئله باشد که تمرکز روی سرسختی دانش آموزان میتواند عنصری مهم در هدایت آنها به سمت کارآمدی بیشتر و بروز احساسات مثبت دیگری شده و آنها را به سمت سلامت روان سوق دهد.
هانیه شیرازی فرد؛ دکتر غلامرضا عباسیان؛ دکتر احمد محسنی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گفتگوی مشارکتی ترکیب شده با آموزش زبان تمرین-محور در آموزش مهارت نوشتاری به زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی و بررسی نگرش معلمان آنها نسبت به چنین رویکردی انجام شد. با توجه به ماهیت سؤالات پژوهش، از طرح تحقیق ترکیبی متوالی توضیحی استفاده شد. برای این منظور، 100 دانشجوی ایرانی کارشناسی آموزش زبان انگلیسی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گفتگوی مشارکتی ترکیب شده با آموزش زبان تمرین-محور در آموزش مهارت نوشتاری به زبان آموزان ایرانی زبان انگلیسی و بررسی نگرش معلمان آنها نسبت به چنین رویکردی انجام شد. با توجه به ماهیت سؤالات پژوهش، از طرح تحقیق ترکیبی متوالی توضیحی استفاده شد. برای این منظور، 100 دانشجوی ایرانی کارشناسی آموزش زبان انگلیسی و مترجمیِ از نظر مهارت زبانی نسبتاً همگن از طریق برگزاری آزمون تعیین سطح آکسفورد (OPT) انتخاب شدند و ده معلم زبان انگلیسی زبان ایرانی در این مطالعه شرکت کردند. دانشجویان گروه آزمایش در معرض رویکرد ترکیبی آموزش نوشتن قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل آموزش معمول را در مرحله کمی مطالعه به مدت 16 جلسهی آموزشی تجربه کردند. در مرحله کیفی، یک مصاحبه انفرادی نیمه ساختاریافته با معلمان شرکت کننده انجام شد. مرحله کمی نشان داد که این روش ترکیبی تأثیرات نسبتاً معنیداری بر عملکرد نوشتاری زبانآموزان زبان انگلیسی دارد و مرحله کیفی نشان داد که معلمان دیدگاههای مثبتی را نسبت به اجرای رویکرد ترکیبی کاربردی به آموزش زبان تمرین-محور و گفتگوی مشارکتی در آموزش نوشتاری اتخاذ کردند. یافتهها برخی مفاهیم آموزشی را برای ذینفعان، از جمله طراحان برنامه درسی، زبانآموزان زبان انگلیسی، و معلمان ارائه میدهد تا گفتگوهای مشارکتی مبتنی بر تمرین را در آموزش زبان انگلیسی لحاظ کنند.
صائمه عرب احمدی؛ دکتر امید مازندرانی؛ دکتر سید حسن سید رضایی؛ دکتر زری سادات سیدرضایی
چکیده
علیرغم تحقیقات فراوان در مورد آموزش معلمان زبان، کمبود پرسشنامه با رویکرد اکولوژیک برای سنجش عاملیت معلمان وجود دارد. به همین منظور، این پژوهش با طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامهای برای سنجش عاملیت دانشجو معلمان بر آن است تا این شکاف را پر کند. سیزده جنبه شناسایی و توسعه یافتند، از جمله باورهای آموزشی، باورهای حمایتی، یادگیری مشارکتی ...
بیشتر
علیرغم تحقیقات فراوان در مورد آموزش معلمان زبان، کمبود پرسشنامه با رویکرد اکولوژیک برای سنجش عاملیت معلمان وجود دارد. به همین منظور، این پژوهش با طراحی و اعتبارسنجی پرسشنامهای برای سنجش عاملیت دانشجو معلمان بر آن است تا این شکاف را پر کند. سیزده جنبه شناسایی و توسعه یافتند، از جمله باورهای آموزشی، باورهای حمایتی، یادگیری مشارکتی و شایستگی، که نشاندهنده بعد گذشته است. بعد عملی-ارزیابی با فرصت برای انتخاب، فرصت برای نفوذ، حمایت، برابری، اعتماد، زمینهنهادی و جامعه حرفهای نشان داده میشود. اهداف بلند مدت و کوتاه مدت بعد تصویری را آشکار می کنند. یک پرسشنامه 22 سوالی در مقیاس لیکرت 7 درجهای تهیه و اجرا شد. در مجموع، 210 دانشجو معلم زبان انگلیسی از چهار واحد دانشگاه فرهنگیان به روش نمونهگیری در دسترس در مطالعه شرکت کردند. تحلیل معادلات ساختاری (SEM) از طریق AMOS 22 برای بررسی اعتبار مدل نظری استفاده شد. در انجام این کار، یک تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) و یک تحلیل عاملی تاییدی (CFA) اجرا شد و چارچوب اکولوژیکی عاملیت دانشجو معلمان تایید شد. نتایج نشان داد که پرسشنامه برازش قابل قبولی با مجموعه تجربی دادهها دارد، که نشان میدهد این مقیاس پتانسیل مفیدی برای ارزیابی عاملیت دانشجو معلمان و افزایش آگاهی آنها از ساختار عاملیت دارد. این مطالعه دلالتهایی برای سیاستگذاران در مورد اینکه چگونه رویکرد اکولوژیکی آموزش حرفهای ممکن است بر رویهها، اقدامات و فرآیندهای تصمیمگیری معلمان تأثیر بگذارد، دارد.
دکتر داود کوهی
چکیده
مقاله حاضر بر این استدلال تاکید میورزد که ایجاد الگوهای جامع و کارآمد تحلیل گفتمانهای آکادمیک صرفا از طریق توسعه نظریههای گفتمان محور ممکن نیست و برای حصول به چنین چهارچوبی باید میان حوزه پژوهش گفتمانهای آکادمیک و حوزه گستردهتر پژوهش در زبانشناسی کاربردی تعامل بیشتری صورت گیرد. به نظر محقق، این مکالمه مفهومی بین ...
بیشتر
مقاله حاضر بر این استدلال تاکید میورزد که ایجاد الگوهای جامع و کارآمد تحلیل گفتمانهای آکادمیک صرفا از طریق توسعه نظریههای گفتمان محور ممکن نیست و برای حصول به چنین چهارچوبی باید میان حوزه پژوهش گفتمانهای آکادمیک و حوزه گستردهتر پژوهش در زبانشناسی کاربردی تعامل بیشتری صورت گیرد. به نظر محقق، این مکالمه مفهومی بین دو حوزه مذکور با تاکید بر مفهوم سهسویهسازی میسر خواهد شد. هر چند مفهوم سهسویهسازی در مطالعات زبانشناسی کاربردی به عنوان رهیافتی پژوهشی برای ایجاد امکان نگاهی چند بعدی به پدیدهها مورد توجه قرار گرفته است، اما مولف بر این عقیده است که مفهوم مذکور نیازمند تعریف و عملیاتیسازی دوباره در محیط مطالعات تحلیل گفتمان آکادمیک میباشد. از این رو تلاش میشود محصول این بازتعریف و عملیاتیسازی در قالب الگویی اولیه ارائه شود. به اعتقاد مولف، این الگو در صورت توجه به ویژگیهای ناظر بر واقعیتهای ارتباطات آکادمیک میتواند زوایای جدیدی برای کشف ابعاد پیچیده گفتمانهای آکادمیک فراهم سازد.
دکتر رجب اسفندیاری؛ سحر صالح
چکیده
در دو دهه گذشته، ارجاعات درون متنی در انگلیسی با اهداف ویژه از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارجاعات درون متنی در مقالات تحقیقی چاپ شده نویسندگان انگلیسی زبان و فارس زبان در مجلات معتبر انگلیسی زبان ایرانی و بین المللی در دو رشته اقتصاد و مهندسی صنایع بوده است. به همین منظور، چهار پیکره از مقالات تحقیقی در ...
بیشتر
در دو دهه گذشته، ارجاعات درون متنی در انگلیسی با اهداف ویژه از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی ارجاعات درون متنی در مقالات تحقیقی چاپ شده نویسندگان انگلیسی زبان و فارس زبان در مجلات معتبر انگلیسی زبان ایرانی و بین المللی در دو رشته اقتصاد و مهندسی صنایع بوده است. به همین منظور، چهار پیکره از مقالات تحقیقی در این دو رشته ساخته شد و از طبقه بندی تامسون و تریبل (2001) و چارچوب یی (1990) برای تحلیل ارجاعات درون متنی استفاده شد. از نرم افزار انتکانک برای تحلیل 1032 ارجاع متنی استفاده شد. نتایج تحلیل دادهها نشان میدهد که نویسندگان در رشته اقتصاد استفاده بیشتری از ارجاعات میکنند. نویسندگان در رشته اقتصاد بیشتر از نویسندگان رشته مهندسی صنایع از ارجاعات انتگرال استفاده می کنند. نتایج تحلیل دادهها همچنین نشان میدهد که انگلیسی زبانها بیشتر از نویسندگان ایرانی از ارجاعات استفاده میکنند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که علاوه بر پیشینه زبانی و ساختار رشتهها، محل انتشار مقالات نیز میتواند تاثیر شگرفی بر نحوه اجاعدهی متنی در مقالات داشته باشد.
دکتر اسمعیل علی سلیمی؛ امید استاد
چکیده
در اوضاع و شرایط کنونی، سواد انتقادی تبدیل به حوزهای شده است که بیش از هر زمان دیگری شتاب گرفته و در حکم « گوهر نامرئی» است، چرا که تقریباً بسیاری از سیستمهای آموزشی کوشیده اند آن را در برنامههای درسی خود جای دهند. به منظور بررسی این مفهوم،این پژوهش بر آن است تا معضلات احتمالی، چالشها، محدودیتها، به ویژه محدودیتهایی ...
بیشتر
در اوضاع و شرایط کنونی، سواد انتقادی تبدیل به حوزهای شده است که بیش از هر زمان دیگری شتاب گرفته و در حکم « گوهر نامرئی» است، چرا که تقریباً بسیاری از سیستمهای آموزشی کوشیده اند آن را در برنامههای درسی خود جای دهند. به منظور بررسی این مفهوم،این پژوهش بر آن است تا معضلات احتمالی، چالشها، محدودیتها، به ویژه محدودیتهایی را که معلمان زبان انگلیسی ایرانی در فرآیند اجرای سواد انتقادی در کلاسهای آنلاین خود با آن مواجه هستند بررسی کند.این پژوهش کیفی در دو مرحله انجام شد. در مرحله نخست، پس از بررسی ادبیات تحقیق و سنجش دقیق پرسشنامههای موجود و جمعآوری دادهها از متخصصان این حوزه، مجموعهای از پرسشهای باز، تهیه و فهرست شد. سپس، داده های کیفی جمع آوری شده از ۲۹ معلم زبان انگلیسی از طریق پرسشنامه باز و مصاحبه، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. چارچوب و داده های استخراج شده، به توسعه ۲۳ پرسش برای بخش مصاحبه رهنمون شد. بر این اساس، کلاس های آنلاین کلیه معلمان برای یک ترم کامل از سوی نگارنده مشاهده شد. با در نظر گرفتن یافته ها و دیگر موارد مطرح شده، می توان چنین نتیجه گرفت که بخشی از برنامه های درسی آموزش زبان در ایران باید به سواد انتقادی اختصاص یابد. این یافتهها به طور بالقوه به متولیان امر آموزش، از جمله سیاستگذاران زبان دوم/خارجی، مربی معلمان، مقامات مسئول جذب معلمان، و توسعهدهندگان مواد آموزشی کمک میکند تا اقدامات مناسبی برای افزایش سواد انتقادی معلمان زبان دوم/خارجی قبل و حین خدمت انجام دهند که در نتیجه، ترغیب اجرای این مفهوم کلیدی را در زمینه آموزشی به دنبال دارد.
دکتر علی اکبر انصارین؛ دکتر مسعود یعقوبی نوتاش؛ شلاله جوادی
چکیده
آمادگی ساختاری به عنوان یک سیستم کارآمد در مطالعه نمایه های ذهنی زبان پیشنهاد شده است. با این حال، برای کشف مکانیسم های زیربنایی این سیستم به تحقیق نیاز است. این مطالعه تلاشی برای بررسی اینکه آیا جملاتی که محتوای معنایی مشترک ندارند، اما ساختار نحوی مشابهی دارند میتوانند یکدیگر را پرایم کنند یا خیر بود. 90 نفر از دانشجویان دانشگاه ...
بیشتر
آمادگی ساختاری به عنوان یک سیستم کارآمد در مطالعه نمایه های ذهنی زبان پیشنهاد شده است. با این حال، برای کشف مکانیسم های زیربنایی این سیستم به تحقیق نیاز است. این مطالعه تلاشی برای بررسی اینکه آیا جملاتی که محتوای معنایی مشترک ندارند، اما ساختار نحوی مشابهی دارند میتوانند یکدیگر را پرایم کنند یا خیر بود. 90 نفر از دانشجویان دانشگاه تبریز در این مطالعه شرکت کردند و بر اساس عملکرد آزمون مهارت به دو گروه متوسط به بالا یا متوسط تقسیم شدند. هر دو گروه در مرحله پیش تست یک فیلم صامت را روایت کردند. در مرحله پرایمینگ، شرکتکنندگان با خواندن و امتیاز دهی به کتاب های حاوی تصاویری که جملاتی حاوی افعال حرکتی انها را دنبال میکرد بودند پرایم شدند. بلافاصله پس از آن، یک فیلم صامت دیگر را روایت کردند. فرض بر این بود که اگر ساختارهای غیرمرتبط معنایی بتوانند همدیگر را پرایم کنند، همانطور که توسط برخی از یافتههای گزارششده پشتیبانی میشود، پرایم کردن شرکتکنندگان با افعال عبارتی حرکتی، استفاده از افعال عبارتی غیرحرکتی را در مرحله بعد پسا تست افزایش میدهد. با این حال، نویسندگان نتوانستند تفاوت معنیداری بین عملکرد شرکتکنندگان در مرحله قبل از تست و مرحله بعد از تست پیدا کنند. یافتهها از این ادعا حمایت میکنند که شباهت نحوی برای شروع پرایمینگ ساختاری کافی نیست و به نظر میرسد که معنایی مشترک مورد نیاز باشد. یافته ها با توجه به نقش های معنایی و معنای ترکیبی در مقابل غیرترکیبی توجیه می شوند.
رقیه اسلامی؛ دکتر مهناز سعیدی؛ دکتر توران آهور
چکیده
این تحقیق ترکیبی، سهم یادگیری مشارکتی محتوا (CCL) را برای دانشجویان دختر و پسر ایرانی رشتۀ آموزش زبان انگلیسی با تمرکز بر ادراک آنها، از نظر موفقیتهای بالا و پایین، تفاوتهای جنسیتی و چالشهای آنها در یادگیری مشارکتی محتوا در نظر گرفت. برای دستیابی به اهداف این مطالعه، 60 شرکت کننده مرد و زن که محدوده سنی آنها از 23 تا 35 سال در ...
بیشتر
این تحقیق ترکیبی، سهم یادگیری مشارکتی محتوا (CCL) را برای دانشجویان دختر و پسر ایرانی رشتۀ آموزش زبان انگلیسی با تمرکز بر ادراک آنها، از نظر موفقیتهای بالا و پایین، تفاوتهای جنسیتی و چالشهای آنها در یادگیری مشارکتی محتوا در نظر گرفت. برای دستیابی به اهداف این مطالعه، 60 شرکت کننده مرد و زن که محدوده سنی آنها از 23 تا 35 سال در سطح کارشناسی ارشد بود، شرکت کردند. آنها بومی زبانهای آذری، فارسی و کردی بودند. برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از پرسشنامه ادراک، نمرات امتحان نهایی برای تعیین رتبههای بالا و پایین و مصاحبه استفاده شد. یافتههای این مطالعه نشان داد که بیش از نیمی از فراگیران بر این باور بودند که یادگیری مشارکتی محتوا در زمینه آموزش و یادگیری زبان انگلیسی مهم است و محتوای دروس زمانی که روی آن محتوا به طور مشترک کار میکنند برای آنها قابل درکتر است.علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین ادراک دانشجویان پسر و دختر از حیث اثربخشی یادگیری مشارکتی محتوا از نظر آماری تفاوت معناداری وجود ندارد.در نهایت، تجزیه و تحلیل دادههای بهدستآمده از مصاحبهها نشان داد که فراگیران مرد در یادگیری مشارکتی محتوا دارای چالشهای روششناختی هستند، در حالی که فراگیران زن دارای چالشهای ارتباطی هستند. یافتههای پژوهش حاضر میتواند برای دانشجویان و معلمان پیامدهایی داشته باشد.
دکتر مریم سلیمانی؛ دکتر زهرا آقازاده؛ امین بلورچی
چکیده
تفکر انتقادی به طور گسترده به عنوان یک مفهوم رایج در فرآیندهای آموزش و یادگیری در نظر گرفته می شود. بنابراین، این مقاله قصد دارد تا ارتباط بین قابلیتهای تفکر انتقادی زبان آموزان و همچنین استراتژیهای یادگیری واژگان آنها را در بین جنسیت بررسی کند. بدین منظور 140 زبان آموز ایرانی دختر و پسر مقطع متوسطه شاغل به تحصیل در موسسه زبان ...
بیشتر
تفکر انتقادی به طور گسترده به عنوان یک مفهوم رایج در فرآیندهای آموزش و یادگیری در نظر گرفته می شود. بنابراین، این مقاله قصد دارد تا ارتباط بین قابلیتهای تفکر انتقادی زبان آموزان و همچنین استراتژیهای یادگیری واژگان آنها را در بین جنسیت بررسی کند. بدین منظور 140 زبان آموز ایرانی دختر و پسر مقطع متوسطه شاغل به تحصیل در موسسه زبان ایران در ارومیه به صورت تصادفی انتخاب شدند. این مطالعه به صورت پیمایشی با دادههای جمعآوری شده از طریق آزمون مقدماتی انگلیسی برای همگنسازی دانشآموزان، پرسشنامه ی استراتژیهای یادگیری واژگان اشمیت برای شناسایی انواع استراتژیهای به کار گرفته شده توسط دانشآموزان و همچنین آزمون تفکر انتقادی کرنل انیس برای تعیین قابلیت های تفکر انتقادی دانش آموزان انجام شد. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج یک همبستگی مثبت بین تفکر انتقادی و استراتژیهای یادگیری واژگان را برجسته کردند. علاوه بر این، مشخص شد که شرکت کنندگان مرد سطح بالاتری از تفکر انتقادی را نشان دادند و تعداد بیشتری از استراتژیهای یادگیری واژگان را در مقایسه با همتایان زن خود به کار گرفتند. اهمیت ادغام تفکر انتقادی و استراتژیهای یادگیری واژگان در محیط های آموزشی زبان انگلیسی ممکن است با پیامدهای تحقیق حاضر بیشتر روشن شود.
محمدرضا خاکسار؛ دکتر محمد صابر خاقانی نژاد
چکیده
این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر دانش نحوی و دانش معناشناسی در فهم جملات انگلیسی توسط زبان آموزان ایرانی در سطوح مختلف انجام شده است. یکصد و نود زبان آموز ایرانی از طریق نمونه گیری آسان در سه گروه مبتدی، متوسط، و پیشرفته جهت این مطالعه به کار گرفته شدند. جهت انجام مقایسه بین تأثیرات احتمالی دانش نحوی و معناشناسی بین سطوح مختلف ...
بیشتر
این مطالعه با هدف مقایسه تأثیر دانش نحوی و دانش معناشناسی در فهم جملات انگلیسی توسط زبان آموزان ایرانی در سطوح مختلف انجام شده است. یکصد و نود زبان آموز ایرانی از طریق نمونه گیری آسان در سه گروه مبتدی، متوسط، و پیشرفته جهت این مطالعه به کار گرفته شدند. جهت انجام مقایسه بین تأثیرات احتمالی دانش نحوی و معناشناسی بین سطوح مختلف زبان آموزان، پنج دسته جمله ساخته شدند: ۲۰ جمله غلط به لحاظ دستوری و درست به لحاظ معنایی، ۲۰ جمله غلط به لحاظ معنایی و درست به لحاظ دستوری، ۲۰ جمله درست هم به لحاظ معنایی وهم به لحاظ دستوری، ۲۰ جمله غلط هم به لحاظ معنایی و هم به لحاظ دستوری، و ۲۰ جمله دیریاب. به منظور بررسی عملکرد شرکت کنندگان نرم افزارخاصی به کار گرفته شد که هم تعداد پاسخهای صحیح و هم مدت زمان پاسخگویی به سوالات را مشخص میکرد. پس از پردازش دادهها مشخص شد که جملاتی که به لحاظ معنایی غلط بودند برای شرکت کنندگان آزمون سخت تر از دیگر جملات بوده است. همچنین یافته ها حاکی از آن بود که درک جملات غلط به لحاظ معنایی نسبت به جملات دیریاب دشوارتر بوده است. همچنین نتایج نشان داد که جملات غلط به لحاظ دستوری و جملات درست به لحاظ معنایی و دستوری آسانترین جملات برای درک شرکت کنندگان بودهاند. در نهایت با توجه به دادهها میتوان نتیجه گرفت که جملات غلط به لحاظ معنایی برای زبانآموزان تمام سطوح سخت ترین نوع جملات هستند.